خبرگزاری مهر _ گروه فرهنگ و اندیشه: نشست «شعر اجتماعی؛ هشتگ خوزستان» با حضور مرتضی حیدری آل کثیر، نیلوفر شکیب، علی رکنالدین و ریحانه ابراهیم زادگان در خبرگزاری مهر برگزار شد.
ابراهیم زادگان بحث را با مرتضی حیدری آل کثیر با طرح پرسشی مبنی بر اینکه «شما متعلق به جغرافیای خوزستان هستید و زیست بوم شما آنجا بوده است، آیا این زیست بوم باعث شد تا خوزستان و مسائلش به شعر شما وارد شوند یا خیر؟» آغاز کرد. حیدری آل کثیر گفت: به نظر من اگر شاعری میخواهد تاثیرگذار باشد چارهای ندارد جز اینکه مسائل خودش را بنویسد و در شعر خودش باشد. وقتی در شعر خودم هستم، تاثیرگذارتر خواهم بود. هر انسانی یک اثرانگشت منحصر به فرد است و وقتی شاعر اثر انگشت خودش را در شعر پیدا کند، میتواند اثرگذارتر شود.
وی افزود: من خوزستانی و بچه شط هستم. از کودکی همیشه در جغرافیایی زندگی میکردیم که رودخانه در آن جریان داشت. در عرض ۲۰ تا ۲۵ سال من آب رفتن این رودخانه را به عینه دیدهام. رودخانه اکنون تبدیل به یک جوی باریکی شده که بوی فاضلابش مشام اهالی روستا را آزار میدهد. ما نمیدانستیم چه خبر است و آن دوران هم که رسانهها به گستردگی امروز نبودند. بعدها اینترنت آمد و ما متوجه شدیم که هم خشکسالی و هم عدم مدیریت منابع آب باعث این اتفاقات است.
این شاعر ادامه داد: زمانی که شاعر میخواهد خودش باشد در چنین وضعیتی قطعاً به شعر اجتماعی روی خواهد آورد. من پیش از اینکه به شعر آیینی شهرت پیدا کنم، شاعر اجتماعی بودم و اشعار عاشقانهای هم داشتم. حجم بسیاری از آثارم اجتماعی است و ۹۰ درصد شعرهای اجتماعی من درباره محیط زیست خوزستان است. همچنین من از شعر عرب هم متاثر هستم. شما وقتی میخواهید تاریخ و آداب و رسوم عرب را بخوانید باید به شعر عرب مراجعه کنید. عرب هر چیزی را در شعرش داخل میکند.
حیدری آل کثیر در ادامه با اشاره به این نکته که شعرای بزرگ عرب مانند محمود درویش و نزار قبانی نیز به موضوعات اجتماعی پرداختهاند، گفت: حتی میتوان نزار قبانی را شاعر مقاومت دانست و شعرهای او در این عرصه بیشتر و مهمتر از اشعار عاشقانهاش است و این دسته از اشعارش هم موتیفهایی اجتماعی دارد. در عمق شعرهای عاشقانه من هم درد اجتماع وجود دارد. برای اروپاییها هم اینکه خودت باشی در شعر مهم است و جذابیت دارد. من چون درد خشک شدن محیط زیست را با عمق جانم حس کردهام، نمیتوانستم آن را در شعرم متجلی نکنم.
سراییدن درباره وطن هم چیزی جز عاشقانهنویسی نیست
در ادامه نشست ابراهیم زادگان پرسشی را خطاب به نیلوفر شکیب به این مضمون مطرح کرد که «شما از ساحت شعر عاشقانه دست به تجربه در شعر اجتماعی زدید. شاعر تعهدی به کلمات دارد و ضمن آن باید تعهد خود به جامعه را هم نشان دهد. تعهد به جامعه آیا منافاتی با تعهد به ادبیات و کلمه دارد؟» شکیب در پاسخ به این سوال گفت: پیش از هر چیز بگویم که شاعر تعهدی را احساس نمیکند، شاعر ناگزیر از نوشتن است. شاعر دردی درون خود احساس میکند، یک زمان این درد عاشقانه است. نوشتن برای وطن هم ذیل شعر عاشقانه است.
من خوزستانی و بچه شط هستم. از کودکی همیشه در جغرافیایی زندگی میکردیم که رودخانه در آن جریان داشت. در عرض ۲۰ تا ۲۵ سال من آب رفتن این رودخانه را به عینه دیدهام. رودخانه اکنون تبدیل به یک جوی باریکی شده که بوی فاضلابش مشام اهالی روستا را آزار میدهد وی افزود: مسئله خوزستان از دو جنبه برای من اهمیت دارد. نخست اینکه مشخصاً درگیر موضوع جنگ هستم. برای اولین بار سال ۱۳۹۸ به اهواز رفتم و با یک شهر جنگ دیده روبهرو شدم. متوجه شدم که دارم با آدمهایی مواجه میشوم که شاید جملگی جنگ را دیدهاند. آن سفر اول منجر به این شد که در مدت ۶ ماه به صورت ثابت هر هفته به اهواز میرفتم. حضور زیادم در آن منطقه موجب شد که به آنجا به چشم وطن دوم خودم نگاه کنم.
شکیب ادامه داد: در اهواز متوجه شدم که مدیران چیزی به شهر اضافه نکردهاند. در سفرهای اولیه بسیار اذیت میشدم و از مواجهه با آدمها احساس شرم میکردم. شرم از اینکه ما در تهران با چه رفاهی در حال زندگی هستیم و آنها در چه شرایط سخت و ناگواری به ادامه حیات مشغولند. در همان روزها موضوع سیل و ریزگردها بحث اول خوزستان بود. در آبان همان سال که آن درگیریها اتفاق افتاد، من چند روز را تهران و چند روز را اهواز بودم و تفاوت اعتراضها را میدیدم و حس میکردم. این برای من درد بزرگی بود و همان سال در موضوع سیل خوزستان شعری نوشتم.
وی در ادامه با اشاره به این نکته که شاعر قرار نیست رسالتی را با نوشتن ایفا کند، گفت: من دردی را در خودم احساس میکنم و به همین دلیل ناگزیر از نوشتن هستم و این اسمش رسالت نیست. شاعر به روایت چیزی که احساس میکند، میپردازد. برای همه ما شعر رسانه است و این رسانه به میزان مخاطبانمان میتواند قوی یا ضعیف باشد.
نوشتن وظیفه شاعر است و نه رسالتش
حیدری آل کثیر نیز درباره رسالت یا عدم رسالت شاعران گفت: به قول نزار قبانی من شعر نمینویسم و این شعر است که مرا مینویسد. شاعر هنگام آفرینش اثر به رسالت فکر نمیکند، بلکه وظیفه خود را انجام میدهد. اثرش در تاریخ میماند و بعدها ممکن است دیگران به عنوان رسالت به آن نگاه کنند. شاعر خوب روشنگر است و اگر بتواند ظلمت و درد را با نوعی امید همراه کند، عالی است. شاعر در لحظه خلق اثر صرفاً با واژهها سروکار دارد و به مفاهیمی چون رسالت فکر نمیکند.
این شاعر آیینی درباره عوامل تاثیرگذاری شعر اجتماعی نیز اشاره کرد: یکی از مهمترین عوامل تاثیرگذاری پیوست رسانهای شعر است. من دو کتاب درباره خوزستان کار کردم، اما هیچگاه مثلاً به فکر دکلمه آن اشعار نبودم یا آنها را به مستندسازان ندادم. اخیراً اما شعری نوشتم و به یکی از دوستانم رسانهای رساندم و او کلیپی ساخت و این شعر را روی آن گذاشت و بسیار دیده شد. متاسفانه در زمانه فعلی شعرها در کتابها خوانده نمیشوند.
در ادامه نشست ابراهیم زادگان از آل کثیر پرسید: «نداشتن پیوست رسانهای و دیده نشدن یعنی اینکه شعر در این زمانه خریداری ندارد؟» آل کثیر در پاسخ گفت: امروزه شیوه عرضه شعر با زمان قدیم تفاوتهایی جدی کرده است. شما سری به بازار کتاب بزنید؛ آیا وضعیت خوبی را مشاهده خواهید کرد؟ قطعاً خیر. در این دههها هنرها درهم تنیده شدهاند. شما در سینما هم شعر میبینید. سینما، داستان و… در شعر وارد شده است. با تمام این اوصاف اما هنر این است که شاعر در سیاهترین اوضاع هم روزنهای از امید ببیند.
در مشروطیت، شاعران روشنفکرانی پیشرو بودند
بحث دیگر ابراهیم زادگان درباره احتمال همسو شدن شاعر با جناحهای سیاسی هنگام سرودن شعر اعتراضی بود. وی پرسید که هنگام سرودن شعر اعتراضی و شعر اجتماعی ممکن است شاعر ناخودآگاه درگیری بازیهای سیاسی یا همسو شدن با یکی از جناحهای سیاسی شود. آیا گریزی از این وجود دارد؟
شخصیت من در مواجهه با اعتراضات و اتفاقات اخیر ایران طوری بود که در وجودم تردید و پرسش را بوجود آورد. این تردید نیز بر اساس باور قبلی من بود. تاکنون نیز هرچه در من بود اعتراض بوده که در قالب پرسش مطرح کردم نیلوفر شکیب در پاسخ گفت: من حتی در دیالوگهای روزمره و زیست اجتماعیام هم این دیده نمیشود که درگیر یک جناح سیاسی باشم. با این اوصاف اما در شعر اجتماعی شاعر خواه ناخواه با جناحی همسو میشود. من شاید چندان درگیر مسائل سیاسی نباشم و بیشتر درباره اجتماع مینویسم و این مسائل سیاست بردار نیست، بیشتر به دغدغه مردم را داشتن باز میگردد.
وی ادامه داد: شعر اجتماعی میتواند دو جنبه داشته باشد: نخست اینکه دولتمردان را خطاب قرار دهید و دوم اینکه به روایت درد مردم بپردازید. شعر باید جایی بیاید که اعتراضات را تشدید کند. عارف و میرزاده عشقی در مشروطیت پیشبرنده اجتماع بودند و زندگی و شعرشان یک مدل اعتراض اجتماعی بود. در عصر بیداری ایرانیان شاعران روشنفکران درجه اول و پیشرو بودند. اکنون نقش شاعر اینگونه نیست و نه شعر رسانه است و نه شاعر نقش روشنفکر را دارد. اگر شعر اعتراضی امروز میتوانست جریان سازی کند یا بر اجتماع و مردم تاثیرگذار باشد، آیا ما اصولاً اجازه داشتیم که در این لحظه در یکی از رسانههای رسمی نظام و کشور جمع شده و درباره آن صحبت کنیم؟
شکیب گفت: حتی اگر من شاعر درجه یکی هم محسوب شوم، بازهم امیدوار نیستم که شعر من پیشبرنده باشد. اکنون رسانههای تاثیرگذارتری از شعر وجود دارند. مخاطبانی که درگیر سینما هستند، شاید چندان از شعر اقناع نشوند.
حیدری آل کثیر نیز در پاسخ به پرسش ابراهیم زادگان گفت: اکنون در خوزستان هم ناکارآمدی شدید دولت و مسئولان استانی وجود دارد و هم جدایی طلبان حاضر هستند و این مانند دو لبه قیچی عمل میکند. این میان شعر باید کجا بایستد؟
وی افزود: من گمان میکنم که هنوز هم تاثیرگذارترین هنر جهان شعر است. با شعر میتوان اعتراض کرد و در اعتراضات حضور داشت. سینما نمیتواند همه جا برود. حتی ضعیفترین گونه شعر هم اگر بتواند حرف خود را بزند از سینما تاثیرگذارتر خواهد بود. فراموش نکنیم که شعر فقط کلام نیست و موسیقی هم هست. شاعر روح تنیدن در کلمات را از خداوند وام گرفته است و به همین دلیل میتواند تاثیرگذار باشد.
شاعر در مواجهه با پدیدهها ابتدا باید خودش متاثر شود
علی رکنالدین نیز در این نشست گفت: شاعر وقتی درد را میبیند ابتدا باید خودش به درد بیاید و وجودش اذیت شود. بنابراین در مواجهه با پدیدهها ابتدا وجود خود شاعر متاثر میشود و از همین تاثر است که شاعر به وظیفه خود و جایگاهش در اجتماع فکر میکند و دست به خلق اثر میزند.
در شعر همه چیز شکسته میشود و در اعتراض هیچ سدی برای شاعر وجود ندارد. البته این اعتراض نباید خالی از هنر باشد. این شاعر است که لحن شعرش را مشخص میکند. شاعر باید واقعاً سعی کند که وارد تلههای سیاسی و جناحی نشود وی در ادامه در پاسخ به این سوال ابراهیم زادگان که «شاعر تعهد به کلمهها دارد و با توجه به ساحت شعر اجتماعی ناچار است برخی واژگان جدید را نیز به استخدام خود دربیاورد. آیا این واژگان جدید منافاتی با ادبیت متن خواهند داشت و تعهد شاعر به ادبیات را زیر سوال خواهد برد یا خیر؟» گفت: شاعر زمانی میتواند کلمه را وارد شعر خود کند که آن کلمه جایگاهی پیدا کرده باشد. هر کلمهای که خلق میشود در ساحت اجتماع است و اجازه ورود به ادبیات را دارد به شرطی که در جای خود بیاید. این منافاتی با تعهد شاعر نسبت به ادبیات ندارد. این کار درستی است که هر کلمهای را وارد ساحت ادبیات بکنیم.
حیدری آل کثیر نیز در ادامه صحبت رکنالدین گفت: پدیده نیکی است که شاعر واژگان جدید را به شعر خود اضافه کند. شعر اجتماعی از این مزیت برخوردار است که با استفاده از واژگان جدید پیامهای جدید و بهروز برساند. در کلام الله مجید هم برخی از سورهها اسامی عجیب دارند، اما همانها از نظر پیام و محتوا اهمیت خاصی دارند.
اعتراض با انتقاد تفاوت دارد
بحث دیگری که در این نشست توسط ابراهیم زادگان مطرح شد، تفاوت یا عدم تفاوت میان اعتراض و انتقاد در اشعار مربوط به خوزستان بود و اینکه آیا شاعر باید میان کلام عفیف و بیان شدید احساسش دست به انتخاب بزند یا خیر؟. رکنالدین درباره این موضوع گفت: من با شعری که درباره اوضاع خوزستان گفتم اعتراض کردم. من نماینده جریانی نیستم. من شخصام. همه باید با توجه به شخصیتشان واکنش نشان دهند. یک نفر پرخاشگر است اما کس دیگری ممکن است متین باشد اما میخواهد اعتراض کند. همه اینها بستگی به شخصیت انسانها دارد.
وی افزود: شخصیت من در مواجهه با اعتراضات و اتفاقات اخیر ایران طوری بود که در وجودم تردید و پرسش را بوجود آورد. این تردید نیز بر اساس باور قبلی من بود. تاکنون نیز هرچه در من بود اعتراض بوده که در قالب پرسش مطرح کردم. من هنوز هم احساس میکنم که اعتراض من سوال است و سوال و تردید دارم و تردیدهای من پاسخ گفته نمیشود.
حیدری آل کثیر نیز درباره این موضوع اشاره کرد: در شعر همه چیز شکسته میشود و در اعتراض هیچ سدی برای شاعر وجود ندارد. البته این اعتراض نباید خالی از هنر باشد. این شاعر است که لحن شعرش را مشخص میکند. شاعر باید واقعاً سعی کند که وارد تلههای سیاسی و جناحی نشود.
بحث دیگر درباره مسئله تکلف در شعر اجتماعی بود. رکنالدین در پاسخ به این موضوع گفت: باید جامعه مخاطب را در نظر گرفت. شاعر باید بسنجد که چگونه حرف بزند تا حرفش در جامعه شنیده شود. من اگر مخاطبم عامه مردم باشد سعی میکنم زبانم را به آنها نزدیک کنم. این میان قرار نیست اندیشه تغییر کند.
حیدری آل کثیر نیز درباره این موضوع اشاره کرد: در شعر اجتماعی انسانیت، آزادی و عشق مهم است شما وقتی درباره این سه موضوع صحبت میکنید ماندگاری شعرتان بیشتر میشود. شعر عاشقانه و شعر آیینی سلوک خودشان را دارند، اما شعر اجتماعی به بداهه نزدیکتر است. در این گونه شاعر زودتر خود را انعکاس میدهد. به نظرم اگر در این دوره شاعر شعر اجتماعی نگوید خود را از اتمسفر شعر محروم کرده است.
ابراهیم زادگان در انتهای نشست از شاعران حاضر پرسید که چرا درباره محرومیت سیستان و بلوچستان شعر ننوشتهاند؟ حیدری آل کثیر در پاسخ به این سوال گفت: مسئله خوزستان با سیستان و بلوچستان از زمین تا آسمان تفاوت دارد. از نظر ثروت جغرافیایی قابل مقایسه نیستند، هرچند که دلایل محرومیت هر دو استان ناکارآمدی است. من میدانم که چرا هور را خشک کردند و میدانم که شایسته سالاری نیست.
وی افزود: شوش که بیشترین آمار بیکاری را دارد، گندم زار عظیمی بود و نیشکر داشته است. بنابراین شایسته سالاری در استان خوزستان نیست. تا زمانی که انسانهایی که اکنون سرکار هستند باشند هیچ اتفاقی در استان نخواهد افتاد. الان باید جوانها سرکار بیایند و مدیران فعلی هیچ درکی از وضعیت بروز جامعه ندارند.
رکنالدین نیز اشاره کرد: خوزستان رودخانههای بسیاری دارد و یک جای عجیب و غریبی از جهان منابع است و همچنین جای عجیب و غریبی از نظر رسیدگی. سیستان و بلوچستان محروم است و خوزستان مظلوم. خوزستان نیاز به مدیریت دارد و پیشتر آباد بوده است. اما محرومیت سیستان و بلوچستان خیلی قدیمیتر از این حرفهاست.
نظر شما